واژه ها

بی حالی مطلق

امروز کلا در بیحالی مطلق به سر می بردم..جالب اینجاست که اصلا حس عذلب وجدان هم نداشتم...چون شب قبلش هم برنامه ریزی نکرده بودم و امروز عملا هیچ کار خاصی انجام ندادم..از وقتی بیدار شده بودم بی حس بودم..فقط نماز خوندم و تا افطار اتک ان تایتان دیدم...بعدش هم که بابام رفت ماشین رو تحویل گرفت و رفتیم خونه عمم چون عید نرفته بودیم، بعدش هم با خالم اینا رفتیم کوهستان پارک، یک نفر رو امشب داخل پارک دیدم که خیلی مو فرفری باحالی بود، حیلی سعی کردم توجهش رو جلب کنم ولی

ادامه مطلب

مصاحبه کاری و تراپیست

فردا که نه همین چند ساعت دیگه سه تا کار مهم دارم که باید انجام بدم، دوتا مصاحبه کاری و تراپیست. مصاحبه های کاری خیلی یهویی شد ولی هرکدومش که اوکی بشه واقعا عالی میشه پروژه سنگ مصنوعی به خاطر حقوقش پروژه توس تحریر به خاطر فضاش، خیلی قبل تر برای توس تحریر رزومه فرستاده بودم اما نشده بود و نمیدونم چرا اما الان رزومم و نمونه کارام واقعا قویه و به همین دلیل جفتشون قبول کردن. استرس دارم، ساعت یک پیش تراپیست وقت دارم و یک ساعت قبلش پیش سنگ مصنوعی و امیدوارم به

ادامه مطلب

حال کثافت

از امروزم بگم شاید حالم اوکی شد...اول از همه رفتم برای مصاحبه پیح توس تحریر که خب شرایطش و ساعت کاریش با من یکی نبود و اینکه خیلی سخت گیر بود و من با ادم سختگیر اصلا کنار نمیومدم..این به کنار. بعدش رفتم برای پیج سنگ مصنوعی که باز کمی بهتر بود اونجا شرایطش ولی بازم ساعت کاری برام سخت میشد که البته ماه رمضون یکم سخت کرده وشرایط دانشگاه ک البته همین هفتس امیدوارم با تایم کاری منعطف کنار بیاد..همونجا هم یک سناریو بهش دادم و قبول کرد و همه چی اوکی بود..اها اینم

ادامه مطلب

شب نوشت

یکی از ارامش بخش ترین کارای که همیشه دلم میخواد انجام بدم، نوشتن توی وبلاگ اونم وقتی هست که همه برقا خاموشه و همه خوابن..واقعا خیلی حس خوبی داره..همون حس کتاب خوندن رو داره...مغزم خیلی شلوغ بود..اهمال کاری هم که فراوان..اگر بتونم به اهمال کاریم غلبه کنم خیلی خوب میشه..مثلا رفتم که استوری بزارم میبینم همین جوری دارم میچرخم و بعدش یادم میره میخواستم چیکار کنم..یکی از عادتایی که باید ترک کنم قطعا همینه..الان میخوام بخوابم ولی بعدا بیشت توضیح میدم..التماس دعا

ادامه مطلب

سختی کار

بعضی وقتا بعضی کار انقدر برام سخت میشه انجام دادنش که هی طولبش میدم..40دقیقه پیش میخواستم که بیام و اینجا بنویسم بعدش برم برنامه فردام بنویسم و بعدش هم محتوای کارفرما که فردا راحت باشم هنوز هیچ کدومو انجام ندادم..سرما خوردم و فردا میخوام برم دکتر و امروز نرفتم دانشگاه...ذهنم پر از کار و ایدس ولی امکاناتشو ندارم همش دارم به این فکر میکنم چجوری انجامشون بدم..حقیقتا مغزم دیگه رد داده..کاش یکی بود تشویقم میکرد

ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی